جوانی: دوره ای سرشار از انرژی
مراحل حیات بشر را از لحظه تکوین جنین تا ولادت و سپس تا مرگ به 8مرحله تقسیم کرده اند که عبارت اند از: دوران جنینی، مرحله کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، بزرگسالی، پیری، و کهولت.
«جوانی» تعبیر و نام مرحله ای از عمر است که مرز سنی 18تا 26و به عقیده بعضی تا سن 28 را شامل می شود، اگرچه در بیان عامه اصطلاح جوانی افرادی تا سن 40 سالگی را هم در برمی گیرد.
جوانی دوران تربیت پذیری است و فرصتی است که در آن عقیده و اخلاق ریشه دار شده و فضایل و ملکات انسانی در او تثبیت می گردد.این دوره از مهمترین و در عین حال از پیچیده ترین مراحل حیات است. با همه تلاش هایی که روان شناسان برای پرده برداشتن از اسرار این مرحله به عمل آورده اند، باید اعتراف کرد که هنوز نقاط مبهم و ناشناخته بسیاری در این زمینه وجود دارد که بدون شناخت آنها اظهارنظر صریحی را درباره آنان نمی توان داشت.
تعبیر از جوانی
از مهمترین تعبیراتی که برای این مرحله در کتب به چشم می خورد، تعبیر «شباب» است. ریشه لغوی این تعبیر می تواند گویای حالات و مواضع آنان باشد. شباب به معنی برافروختگی و زبانه کشیدن است (شب النار- یعنی آتش برافروخت).
همه حالات و رفتار جوانان حکایت از برافروختگی، زبانه کشیدن، دستور و هیجان دارد. جسم شان، روان شان، عواطف و احساسات شان و بالاخره افکارشان در کمال رشد و برافروختگی است و این خود موجب نابسامانی ها و عوارضی است که در صورت عدم کنترل ممکن است خطرآفرین هم باشد.
برخی از روان شناسان این مرحله را سن غرور و مستی و سن شراب بزرگی انسان نامیده اند و عجیب است که در تعبیر امام امیرالمؤمنین(ع) هم به کلمه
سکرالشباب
برمی خوریم. دوران بلندپروازی ها، امید و آرزوهای دور و دراز، با اندیشه آزادی خواهی های وسیع و همت های بلند، و خواستاری اصلاح در سطحی وسیع و جهانی است.
از قدرت و توان جوان باید برای رشد او و جامعه اش بهره گرفت و او را به صورت یک نیروی مذهبی باید درآورد، زیرا در چنین صورتی است که او می تواند نقش بسیار مهمی را در جامعه ایفا کند.
خصایص جوانی
ویژگی های دوره جوانی را از جهات مختلفی می توان مورد بررسی قرار داد.
1 - ازنظر زیستی- جسمانی:
رشد بدن سریع و در اواسط دوره بسیار کـُند، و در پایان دوره قریب به صفر است. بدن در آغاز مرحله همچنان در حال توسعه و رشد قد در حال افزایش است و در 24 سالگی متوقف می شود. این رشد در دختران زودتر و طبعاً توقف آن هم زودتر است.
وزن بدن، قدرت تن، چابکی و فرزی در این دوره در کمال اوج است و با چنین امکانی توان غلبه بر امور و حل و رفع مشکلات و گره گشایی ها در جوانان قوی است. مردی رشید و یا زنی کاملند و درخور مقام پدری و مادری هستند. وضع ترشح غدد متعادل و تحولات ناشی از آن وضعی تثبیت شده دارد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
نوجوانی دوران انتظار
نوجوانی یکی ازمراحل زندگی است که فرد ازکودکی به بزرگسالی منتقل می شود. درابتدای ورود به این مرحله،رفتارهای کود کانه غالب است وبا گذشت زما ن فرد ، شباهت بیشتری با بزرگسا لی پیدا می کند.
دوره ی پیچیده ای که دامنه از 13 تا 20 سالگی ادامه دارد وصرف نظرازنوزادی در هیچ دوره ای از زندگی تغیراتی به اندازه نوجوانی روی نمی دهد.
نوجوانان بلوغ را تجربه می کنند که بررشدجسمانی، فیزیکی، وروانشناختی شان تاثیرمی گذارد. تغیرات قابل ملاحظه ای درمفهوم (( خود )) صورت می گیرد. آنان بحران هویت راتجربه می کنند،مسائل ومشکلاتشان افزایشمی یابد،ارتباط با گروه همسالان بیشتر می شود. نسبت به انتخاب شغل در آینده وتشکیل زندگی خانوادگی مشغلهذهنی پیدامی کنند.
به دلیل اهمیت خاص دوره نوجوانی و تاثیری که نحوه گذراندن آن برآینده ی فرد دارد،بایدتوجه بیشتری از جانب خانواده وجامعه نسبت به نوجوانان ومشکلاتشان صورت گیرد. تفاوتهای جسمی بین دو جنس از اهمیت بسیاری برخورداراست ،اما نباید توجه به تغیرات روحی وروانی واجتماعی فرد راکمرنگ کندنوجوان فراینداجتماعی شدن را تجربه می کند.،نوجوان می آموزد طبق فرهنگی که درآن زندگی می کند،چگونه عملکرد خود را با راههایی که ازنظراجتماعی مورد پذیرش است،هماهنگ کند.
اجتماعی شدن درتمام سنین وباتوجه به تغیرنقشها ادامه دارد،امادراین دوره به دلیل انعطاف پذیری نوجوان بسیارمهم است.
این فرایند ازطریق تاثیروالدین ،رسانه های گروهی،همسالان،مدرسه ومذهب صورت می گیرد.نوجوان در راهپیداکردن خود،برگزیدن هدف وانتخاب راه رسیدن به آن،اجتماعی می شود.
والدین :
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
بزرگ ترین حامی زندگی من
عزت نفس : نظام ایمنی آگاهی (2)
درمقاله ی پیش خواندیم که عزت نفس به رشد انسان کمک می کندو به معنی اعتماد به توانایی خود در اندیشیدن و اعتماد به حق خودبرای شاد بودن است.
میزان عزّت نفس ما روی تمام جنبههای وجودی ما اثر میگذارد: طرز کارمان در کارگاه برخوردمان با مردم، اندازه پیشرفت و ترقی، میزان موفقیّت و نیز در قلمرو شخصی این که ممکن است دل به چگونه شخصی ببندیم، چگونه با همسرمان ارتباط برقرار کنیم، چگونه با فرزندان و دوستانمان رفتار کنیم و به چه سطحی از سعادت و خوشبختی خواهیم رسید.
همبستگی مثبتی میان عزّت نفس سالم و بسیاری از ویژگیهای دیگر که روی موقعیّت و خوشبختی ما تأثیر دارد، وجود دارد.عزّت نفس سالم با رفتار عقلانی، واقعگرایی، فراست، خلاقیّت، استقلال، انعطافپذیری، توانایی قبول تغییر، تمایل به اذعان اشتباهات و اصلاح آنها، خیرخواهی و همکاری و تعاون، در ارتباط مستقیم است. امّا عزّت نفس کم ،با رفتار غیرعقلایی، بیتوجّهی به واقعیتها، نداشتن انعطاف، ترس از چیزهای بدیع و ناآشنا، سازگاری بیتناسب و یا سرکشی نامعقول، رفتار تدافعی، سرسپاری بیش از اندازه، یا رفتار به شدت کنترل کننده و ترس از دشمنی با دیگران ،رابطه دارد. کاربرد عزّت نفس برای بقاء ،سازگاری و موفقیّت شخص کاملاً مسلم است. عزّت نفس حامی زندگی و متعالیکننده آن است.
عزّت نفس زیاد وسیلهای در خدمت دستیابی به هدف است. رسیدن به هدف نیز از سوی دیگر به میزان عزّت نفس میافزاید. فقدان عزّت نفس به ایمنی آنچه آشنا و تغییر نکردنی است بستگی دارد. و اگر به آنچه آشنا و دیرینه است دل ببندیم و از چیزهای نو و بدیع اجتناب کنیم، بر کمی عزّت نفس خود میافزاییم.
هر چه عزّت نفس ما محکمتر و بیشتر باشد برای برخورد با مشکلاتی که در زندگی خصوصی و در کار و شغلمان بروز میکند آمادگی بیشتری داریم. سریعتر میتوانیم در پی هر شکست و سقوط روی پایمان بایستیم، و نیروی بیشتری برای از نو شروع کردن داریم. (شمار قابل ملاحظهای از کارفرمایان موفق در گذشته خود، یکی، دو ورشکستگی یا شکست را تجربه کردهاند امّا این شکست توقف آنها را موجب نشده است).
هر چه عزّت نفس ما بیشتر باشد بلند پروازتر میشویم که این لزوماً به شغل و حرفه محدود نمیشود بلکه زمینههای احساسی، ذهنی، خلاقیّت و معنویّت را نیز در بر میگیرد، هر چه عزّت نفس ما کمتر باشد میل و امید و آرزویمان نقصان میگیرد و احتمال موفقیتمان کاهش مییابد. هر دو جهت، خود تقویتکننده است.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
رفتارش طبیعی است ، امّا...
کلیدهای رفتار والدین با نوجوانان در دوران بلوغ (1)
بسیاری از مطالبی که درباره جوانان و نوجوانان نوشته شده است، بر عواملی همچون تغییرات فیزیکی، روحی و اجتماعی، همراه با پریشانی و سرگردانی در این سنین تأکید دارد. نه تنها مرحله بلوغ دورانی دشوار برای نوجوانان است، بلکه والدین نیز در این دوران دچار فشارهای روانی، پریشانی، اضطراب و سایر دگرگونیها میشوند.
تاکنون مطالب قابل توجهی درباره ی مشکلات و نگرانیهای والدین و همچنین تغییراتی که در دوران میانسالی بر آنها حاکم میشود، نوشته نشده است. در حالی که این تغییرات، تأثیری مهم در برخورد آنها با نوجوانان دارد. شناخت برخی از رفتارهای طبیعی والدین و نوجوانان در این مرحله انتقالی، از اهمیتی بسیار برخوردار است. برخی از والدین چنین میپندارند که وجود پارهای روحیات و رفتارها در نوجوانان، بیانگر یک معضل است. حال آن که در واقع چنین نبوده و وجود این روحیات و رفتارها در سنِّ بلوغ طبیعی است و باید به عنوان پدیدهای عادی با آنها برخورد شود.
ما در اینجا پیشنهادهایی چند در زمینه چگونگی تشخیص یک رفتار طبیعی از رفتاری غیرطبیعی در نوجوانان ارائه میدهیم تا مشخص شود که والدین چه زمانی نباید نگران شوند و چه موقع و تا چه حد جای نگرانی وجود دارد.
رفتار طبیعی چیست؟
یک کودک باید تا چه اندازه سرحال باشد، تا چه اندازه پرحرف، سرکش، انتقادگر و مقاوم؟ رفتار یک نوجوان طبیعی چگونه است؟
مطلع شدن از رفتارها و روحیات سایر نوجوانان همسن و سال فرزندتان.
منظور این نیست که فرزندتان را همهجا تعقیب کنید، اما باید همبازیهای او را بشناسید تا با اطلاع از رفتار و روحیه آنها بتوانید رفتار فرزند خود را در مقایسه با آنان ارزیابی کنید. با والدینی که نوجوانانی در خانواده خود دارند مشورت کنید تا از رفتار سایر نوجوانان آگاه شوید و بتوانید رفتار فرزند خود را با آنها مقایسه کنید؛ قبل از اینکه درباره عادی بودن رفتار و باورهای فرزندتان تصمیم بگیرید، رفتار، طرز تلقی، نحوه لباس پوشیدن و معیارهای ارزشی نوجوانان همسن و سال او را مورد بررسی قرار دهید. البتّه برخی از نوجوانان منحرف بوده و دارای مشکل هستند. از اینرو باید فرزندتان را با نوجوانانی که سالم هستند، مقایسه نمایید.
معلّمان، مربیان ورزشی و مشاوران تربیتی و افرادی که بیشتر با نوجوانان سر و کار دارند، به طور معمول با رفتارهای طبیعی نوجوانان آشنایی دارند. این عدّه به سهولت میتوانند رفتارهای غیرعادی نوجوانان را تشخیص دهند. هر چند ممکن است قادر نباشند دلیلی برای آن ارائه کنند و روش تشخیص رفتار طبیعی از غیرطبیعی را آموزش دهند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
می شه منو باور کنی؟
هرگز از خود سوال کردهاید چه کسی هستید؟
آیا میدانید در چه دورهای از زندگی خود قرار دارید؟
آیا تواناییهای خود را میشناسید؟
و آیا میدانید در آینده چه میخواهید انجام دهید؟
نوجوانی، دورهای است که شما در آن قرار دارید. در این مرحله از زندگی، شما با تغییرات وسیع جسمانی، اعمال ذهنی (شیوه تفکر، روابط اجتماعی) احساس و عواطف مربوط به خود روبرو هستید. یک دوره نسبتاً طولانی که بر سلامت دوران بزرگسالی شما اثر مستقیم دارد. در دوره نوجوانی است که بسیاری از تواناییها شکل گرفته و کامل میشود.
یکی از موهبتهایی که در این دوران به دست میآید، دستیابی به هدف است. اینکه کشف کنیم چه کسی هستیم؟ تواناییهایی بالقوه خودمان را بشناسیم و در نهایت بتوانیم خود را توصیف کنیم. به عبارت دیگر رسیدن به یک هویت منسجم و باثبات و داشتن یک احساس قوی نسبت به خویشتن.
ادراک هر یک از ما از خود، به عنوان فردی مجزا از دیگران که دارای هماهنگی و وحدت در رفتار، نیازها، انگیزهها و علایق است، هویت ما را شکل میدهد که «احساس یگانگی و وحدت»، «احساس تداوم» و «احساس تقابل» از آن تأثیر میپذیرد.
با حضور این سه بخش، میتوانیم به نگرشها و ارزشهای ثابت دست یافته، تصمیمگیری کرده، شیوه زندگی خود را تعیین کرده و بالاخره به یک احساس «خود» قوی دست یابیم. اگر در دستیابی به هویت شکست بخوریم، موجب درهم ریختگی و عدم ثبات در درون خود میشویم، یعنی نمیتوانیم به سوالهای مطرح شده درباره خودمان پاسخ دهیم. در نتیجه قادر نخواهیم شد به کشف خود نائل شویم.
اما چگونه میشود به هویتی سالم و منسجم دست یافت؟ در رسیدن به یک هویت منسجم، تأیید دیگران، مقایسه اجتماعی و همانند سازی دارای اهمیت اساسی است. تأیید دیگران به معنای ارزیابی دیگری از ماست.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
10مشکل دوره ی نوجوانی
مشکلات نوجوانی و راهکارهای عملی والدین(1)
در این مقاله به ذکروتوضیح اجمالی 10مورد از مشکلات دوران نوجوانی می پردازیم.در مقاله ی بعد به بررسی 17راهکارعملی والدین برای مقابله با این مشکلات خواهیم پرداخت.
مشکلات دوره نوجوانی
1- کشمکش بین استقلال و وابستگی:
با توجه به اینکه این دوره، حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است، از دست دادن حمایتهای بیقید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و لذت مورد حمایت و پشتیبانی آنها بودن و همانطور کودک ماندن و بدون زحمت و دردسر، همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش درونی ایجاد میکند و جنگ روانی عمیقی در ذهن او به وجود میآورد.
بعضاً خانواده و مدرسه و جامعه نیز از او توقعات متناقض دارند، گاهی او را به چشم یک کودک نگاه کرده و برخوردی تحقیرآمیز دارند و گاهی هم توقعات از او بیش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به او مینگرند که این خود به کشمکشهای درونی نوجوان دامن زده و او را با مشکل روبرو میسازد.
2- طغیان علیه مراجع قدرت:
نوجوان برای کسب استقلال علیه همه ی مراجع قدرت من جمله والدین و کادر مدرسه طغیان میکند.
گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان میدهد، درگیریهایی ایجاد مینماید و به اعمالی دست میزند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت به شدت تیره میکند، مثلاً بگومگو میکند، بحث و مجادله ی طولانی انجام میدهد، بر خلاف خواسته ی والدین دیر به خانه میآید، از انجام تکالیف درسی خودداری میکند، سیگار میکشد و حتی ممکن است دست به اعمال بزهکارانه هم بزند.
این مورد در خانوادههای با محدودیت زیاد و یا مدارسی که مقررات سخت و خشک را بدون نظرخواهی و مشورت با نوجوان اجرا میکنند از شدت بالاتری برخوردار است.
3- هویّت فردی :
یکی دیگر از مشکلات مهمی که نوجوان با آن روبرو میشود مساله ی تشکیل «هویت فردی» اوست. بدان معنی که سوالهای متعددی درباره ی مفهوم زندگی، نقش او در این زندگی، مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ و بطور کلی سوالهایی نظیر، من کیستم؟ و به کجا میروم؟ ذهن او را به خود مشغول مینماید که باید به آنها پاسخ دهد.
احساس هویت شخصی در نوجوانان کمکم براساس همانند سازیهای مختلف گذشته ی آنها تکوین مییابد. با ورود به دوره ی نوجوانی ارزشهای گروه همسالان و همچنین ارزیابیهای معلمان و سایر بزرگسالان نیز مطرح است و هر اندازه ارزشهایی که از طرف دوستان و همسالان ابراز میشود با ارزشهای والدین و معلمان همخوانی بیشتری داشته باشد به همان نسبت کار هویتیابی نوجوان آسانتر پیش میرود.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
دوران سرکشی
مقدمه ای بررفتار شناسی نوجوانان(2)
درمقاله ی پیش خواندیم که:نوجوانی روزهای تغییر است.نوجوان دیگر کودک دیروز نیست . می خواهد مستقل باشد ، نافرمانی اش بیشتر شده ، خیال پردازی می کند ودر جستجوی هویت است.
تفاوت تحمل کردن با پذیرفتن
پدری از وضع ظاهر پسر نوجوانش انتقاد میکند، مادری میگوید: «دخترم به اندازه یک ملکه، لباس دارد و بسیار هم زیبا هستند، اما وقتی که آنها را میپوشد، تحمل دیدنش را ندارم.» سرکشی نوجوانان انواع و اقسامی دارد. مثلاً وقتی که دختر نوجوانی، به جای پوشیدن یک روپوش مناسب، هوس پوشیدن شلوار وصلهدار به سرش میزند یا وقتی که پسر نوجوانمان به جای پوشیدن کفش راحت، دلش صندل میخواهد؛ این به جز سرکشی چه میتواند باشد؟
هر پدر و مادر خردمندی باید بداند که جنگ و جدل با نوجوان، مانند دست و پا زدن در دریای خروشان و طوفانی است. شناگر ماهر در برخورد با امواج متلاطم دریا، به جای تقلای بیحاصل، با حفظ آرامش، خود را روی امواج شناور میکند و آنقدر پایداری میکند، تا به نقطه امنی برسد و به همین شکل، والدین هم باید در زندگی، در کمین جای پای محکم باشند.
چرا عیبجویی
بسیاری از پدران و مادران برای سرپوش گذاشتن بر عیوب خویش، به اصطلاح دست پیش میگیرند و برای آنکه جای حرفی نماند، از کامل بودن و بیعیب و نقص بودن خود دم میزنند و بهطور دائم به مورد و بیمورد از رفتار نوجوانشان انتقاد میکنند و در مقام راهنمایی و نصیحت او حرف میزنند. این دسته از والدین، وظیفه خود میدانند که به صلاح فرزند، نقائص او را گوشزد کنند. متأسفانه این کار، هر چند صادقانه هم باشد، باز رابطه میان پدر و مادر و نوجوان را خراب میکند. کمتر کسی را پیدا میکنید که از ایراد و انتقاد، خوشش بیاید. برخورد نوجوان با حقیقت عریان عیوب شخصیاش، مهیب و ترساننده است. توجه بیش از حد، معادل زیر ذرهبین گذاشتن اوست.
جدل بر سر عیب و ایراد و بر آن نامی گذاشتن بیفایده است. نوجوانی که اجباراً به قبول عیب و نقص خویش رضایت میدهد، علاقهای به اصلاح خود پیدا نمیکند. وقتی عیب و نقص، ظاهر و مشخص است، وظیفه فوری ما این است که نوجوان را در برخورد با بحران موجود یاری دهیم. آنگاه در بلندمدت به اتکای تجربه و با اخلاق نیک، رفتارش را اصلاح کنیم و شخصیت تازهای را در او به وجود آوریم.
هدف اصلی ما این است که او را در رسیدن به امکانات بالقوه انسانیاش کمک کنیم و برای رسیدن به این مقصود، برخورد متین و عاقلانه، بهتر از پرخاش و داد و فریاد، نتیجه میدهد.
استقلال بدهید
نوجوان وابستگی را دوست ندارد. پدر و مادرهایی که وابستگی فرزندان نوجوان خود را میخواهند، خواسته و ناخواسته، اسباب رنجش آنها را فراهم میکنند. نوجوان استقلال میخواهد. هر چه احساس خودکفائی او را بیشتر تقویت کنیم، از مخالفت او با خود میکاهیم. پدر و مادر با تدبیر، هر روز که میگذرد بیشتر به فرزند نوجوانشان استقلال میدهند. با دلسوزی و صمیمیت به تماشای بزرگ شدن فرزند خود مینشینند و از دخالت بیش از حد در کارهای او خودداری میکنند. پدر و مادر عاقل کسی است که با محبت و احترام به فرزند خود، امکان انتخاب و اعمال سلیقه میدهد. به زبانی صحبت میکند که استقلال فرزندش را تقویت کند: «انتخاب به عهده توست»، «خودت در بارهاش تصمیم بگیر»، «هر کدام را که تو انتخاب کنی، من قبول دارم».
کلمه «بله»ی پدر و مادر برای کودک راضی کننده است. اما نوجوان میخواهد، در شئونات زندگی و در آنچه بر زندگیاش اثر میگذارد، حرفی برای گفتن داشته باشد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
خشن ، امّا دوست داشتنی !
کلیدهای رفتار والدین با نوجوانان در دوران بلوغ(5)
با فرزند نوجوان خود همانند یک دوست و فردی بالغ برخورد کنید. تصور کنید کسی به شما بگوید: «تا فلان کار را انجام ندادهای حق نداری از اتاق خارج شوی» بدیهی است شما این دستور را نپذیرفته و آن کار را انجام نخواهید داد. ولی اگر به شما بگویند: «فلان کار را انجام بده والّا از کار اخراج خواهی شد» همکاری شما بهتر خواهد بود. در مورد دوّم کاری از شما خواسته شده بدون اینکه آزادی تصمیم گیری از شما سلب شود.
اگر دوستتان اتومبیل شما را تا ساعت 5 بعدازظهر همانروز امانت بگیرد ولی آن را در موعد مقرّر باز نگرداند و موجب آسیب زدن به برنامههای شما شود، طبعاً مثل یک کودک با او رفتار نکرده و او را نصیحت نخواهید کرد بلکه بار دیگر ماشین خود را به او امانت نمیدهید.
بهبود و گسترش روابط
با توجه به اینکه نوجوانان تمایل زیادی به صحبت کردن با والدین خود ندارند، برقراری ارتباط با آنها دشوار است. متأسفانه بخش عمدهای از گفتوگوهای والدین با فرزند نوجوان خود نیز در نصیحت کردن، اصلاح اشتباهات و آموزش به آنها خلاصه میشود، از اینرو آنان سخنان شما را بیشتر به عنوان یک سخنرانی تلقّی میکنند تا یک ارتباط دوستانه. برای بهبود این روابط باید مکالمات خود را بر دلبستگیهای آنها متمرکز کنیم (ورزش، موسیقی، لباس و ...). برای برقراری چنین ارتباطی با فرزندان خود، وقت آزاد و کافی به این امر اختصاص دهید.
با توجّه به این که پاداشهای کودکانه، اعم از تشویق و تنبیه، با ورود به سنّ بلوغ کاهش مییابد، باید از احساسات، نیازها، دلبستگیها و حساسیّتهای فرزندتان مطلع شوید. این شناخت از طریق افزایش ارتباط با آنها امکانپذیر است.
مدارا کردن با نوجوانان
اگر بتوانیم کاری کنیم که فرزندمان احساسات، دلبستگیها و ناراحتیهای خود را آشکار سازد، فرصت مناسبی برای مدارا با او و پرهیز از کاربرد زور و فشار خواهیم داشت. اگر درخواست ما از اواین باشد که در تمیز کردن پنجرهها به ما کمک کند و درخواست او از ما این باشد که آخر هفته او را به تماشای فوتبال ببریم، بهتر است هر دو، از توسّل به زور برای رسیدن به خواسته خویش، خودداری کنیم و برای رسیدن به آنها با هم معامله کنیم.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
ماهیّت مشکلات نوجوانان
هر جامعهای برای دستیابی به هدفهای خویش مرزهائی برای عقاید و رفتارهای پسندیده و ناپسند انتخاب یا تعیین میکند و به وسیله قوانین جاری، آئینهای دینی و اخلاقی و قواعد گروهی و سازمانی بر آنها نظارت میکند این مرزها که از ارزشها برمیخیزد هنجارها را نشان میدهند و در نهایت به تفکّر و رفتار آدمی نظم میدهند و آن را هدایت میکنند.
افراد نیز براساس هدفها و نیازها (فردی و اجتماعی) آگاهانه یا نا آگاهانه و در ارتباط با شرایط محیطی، عقاید رفتارها، نقشها، وظائفی بر عهده میگیرند و با دنیای اطراف خود پیوندی نسبی دارند که خود یک حالت تعادلی را نشان میدهد.
اگر عاملی این نقشها و رفتارها را طوری تغییر دهد که تعادل فردی و اجتماعی او رامتغیرسازد میگوئیم مشکلی بوجود آمده است.
مشکل:پدیدهای را گویند که بر کارکرد فردی- اجتماعی شخصی و بر کارکرد گروه و یا جامعه معیّن اثر میگذارد و یا از آن متأثر میشود.با توجه به تعاریف فوق نوجوانان معمولاً دارای مشکلات ویژهای هستند که این نوع مشکلات با مشکلات دوران کودکی و بزرگسالی تفاوت زیادی دارند بهمین جهت از دوران نوجوانی غالباً به عنوان دوره مشکل و نامتعادل و غیرقابل پیشبینی تعریف شده است. این تعریف میتواند دارای دو معنی باشد.
1- مطالعات علمی نشان میدهد که دوره نوجوانی دارای مشکلات بسیاری است که باید هم برای نوجوانان و هم برای گروه اجتماعی او حل و فصل شود تا نوجوان شاد و مطمئن به توانایی خود شود.
2- نوجوان برای معلمان، والدین و جامعه (بطور کلّی) مشکل آفرین است زیرا مشکلات نوجوان گستردهتر از مشکلات کودکان است و افراد بیشتری را متأثر میسازد.
از طرفی نوجوان برای خود نیز مشکلزا است زیرا در نقش جدید خود در زندگی کاملاً سازگاری نیافته و در نتیجه غالباً سردرگم ،نامطمئن ومضطرب است و اگر این مشکل با پشتوانه عاطفی و راهنمایی والدین و مربیان حل نشود چه بسا که فرد را در حالت انتقال از کودکی به نوجوانی متوقف کند و رشد شخصیّت فرد را مختل نماید.
بهطور کلّی میتوان مشکلات نوجوانی را به دو دسته تقسیم کرد:
الف: مشکلات کلّی که نوجوان از دوران کودکی خویش در رفع و حلّ آنها کوشش داشته ولی در حل آن کاملاً موفق نبوده است.
ب: مشکلات ویژه که قسمت عمده آنها در رابطه با مرحله رشد او کاملاً طبیعی به نظر میرسد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
فرزندان در سن بلوغ
کلیدهای رفتار والدین با نوجوانان در دوران بلوغ(4)
قسمت اوّل(رفتارش طبیعی است امّا ... )
قسمت دوّم(شما هم تغییر کرده اید )
قسمت سوّم(ولخرج بد اخلاق)
بسیاری از تغییرات رفتاری که در مقالات بدانها اشاره شد، اگر چه ممکن است موجب آزردگی والدین گردد و مسالهآفرین شود، امّا باید آنها را رفتارهای طبیعی دوران بلوغ به شمار آورد. ویژگیهایی چون پافشاری، استقلال و دوری از والدین، بهطور معمول نشانههای رشد سالم کودک و بالغ شدن او هستند. برخی از رفتارهای ویژهای که در این دوران مشاهده میشوند، دستاورد تلاش نوجوان در برخورد با شرایط خاص هستند. مواردی که به بیان آنها خواهیم پرداخت، کمک شایانی به روشنتر نمودن مطلب خواهد کرد.
کودکانی که قبل از دوران بلوغ، به شدّت نیازمند خانواده بودند، با ورود به سنّ بلوغ احساس میکنند که دوست دارند مستقل زندگی کنند.
نوجوانان در جادّهای که مسیر آن از خانواده تا سرنوشت آینده آنهاست، تنها هستند.آنها از این مسیر گریزی ندارند و اغلب با تأکید بر ارزشهای رایج بین دوستان خود، نسبت به دوری از ارزشهای خانوادگی، تمایل نشان میدهند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )