دو نمونه بالینی:
نمونه اول :
بیمار پسر بچه 6 ساله ای بود که با تشخیص اوتیسم روزانه 75 میلی گرم کلومیپیرامین مصرف می کرد و علائم بدون توقف کلیشه ای از خود نشان می داد. او بطور مکرر از گوشه چشم نگاه می کرد و سر خود را کج می کرد. او اغلب با انگشتانش بازی می کرد و ور می رفت و حالتهای غیر نرمال را به خود می داد. او گاهگاهی شکلک در می آورد. او بطور مکرر شکافهای چشم بند ها را لمس می کرد در حالیکه به گوشه پنجره نگاه می کرد.. او انگشتانش را روی چشم بند ها و کشوهای کابینت و صندلی می مالید. در ساعت 5/8 او بطور مختصری خود را نوسان داد و اصوات غیر مشخصی را به صدا در می آورد . او ممکن است به خواب رفته باشد.
نمونه دوم:
بیمار کودک 7 ساله مبتلا به اوتیسم است که تنها روزانه ویتامین مصرف میکند . معاینه گر مکررا" گوشی تلفن را حرکت می داد و با انگشت روی گوشی می زد این کار که ابتدا توسط بیمار انجام شده بود برای تحریک بیمار به انجام مجدد آن انجام گرفت اما بیمار متوجه حضور معاینه گر نبود و حول محور مرکزی خودش می چرخید. او با تلفن بازی غیر عملی می کرد و مکررا" انگشتش حرکت می کرد (وول می خورد) و حرکات کلیشه ای انجام می داد. او به تناوب اصوات غیر قابل تشخیص از خود در می آورد و بطور مختصری حرکات نوسانی داشت. تصویر 4 را ببینید.
معاینه گر ممکن است تلاش کند برای ایجاد یک سری پاسخ از سوی بیمار به این ترتیب که معاینه گر می گوید نوبت من است و با یک بلوک به یک بشقاب می زند و سپس به بیمار می گوید نوبت توست واگر پاسخ نداد ممکن است بیمار نیاز به کمک فیزیکی داشته باشد. مثال بالینی : بیمار کودک 7 ساله ای مبتلا به اوتیسم بود که تنها ویتامین مصرف می کرد وقتی معاینه گر تلاش می کرد که با زدن یک بلوک به بشقاب به او نوبتش را بفهماند کودک بطور مکرر می پرید و می چرخید و بازیهای غیر عملی با تلفن انجام می داد. او سرش را کج می کرد و با دقت به گوشه پنجره نگاه می کرد. او علاقمند به احساس و لمس تکه چوب بود . او با اسباب بازیهای کوچک که در دست داشت سریعا" دستش را حرکت می داد.