عوارض اتیسم عبارت است از :
1. گریز یا فرار از ارتباط گیری با دیگران
2. مشکلات زبان آموزی . افراد مبتلا به اُتیسم توانائی های فردی متفاوت دارند. بسیاری از آنها استعداد زبان آموزی بی نظیری دارند، اما در به کار گیری زبان در روابط اجتماعی دچارمشکلات اساسی هستند. این امر در واقع به کاربرد زبان در میان جمع ، به قوانین حاکم بر زبان، به فرهنگ و به بسیاری عوامل مؤثر دیگربرمی گردد. «لال» بودن یا محدود بودن زبان آموزی (درحد یک یا چند کلمه یا چند جمله) نزد افراد مبتلا به اُتیسم که دچارمعلولیت های ذهنی نیز هستند، بسیار معمول است.
3 . بروز رفتارهائی که با نُرم های معمول جامعه و محیط ِ فرد ناهمگون است.
عوارض آمده ، سه وجه مشخصه ی اصلی اتیسم است که در میان افراد مختلف به شکل ها و درجات مختلفی بروز می کند.علاوه بر این، عوارض دیگری نیزمی تواند نزدافراد مبتلا به اتیسم بروز کند از جمله:
- حساسیت های ناشی از تماس های بدنی: بعضی از کودکان متبلا به اتیسم نسبت به تماس های جسمی و بدنی مثل ِ« لمس کردن » ، « در آغوش گرفتن» ، « بوسیدن » حتا حرکاتی چون « دست روی شانه گذاشتن» و بعضی از لباس ها یا جنس پارچه ی لباس واز این قبیل حساسیت نشان می دهند. به عنوان مثال « پیراهن یقه اسکی » یا« در دست گرفتن ِ» دست های فرد متبلا می تواند دراو حسی مثل احساس ُ خفه شدن ایجاد کند. بعضی از افراد متبلا به اتیسم نسبت به تماس های ِ بدنی نرم و آهسته حساسیت نشان می دهند ، در حالی که تماس های محکم و سفت می تواند به آن ها آرامش دهد. بدین لحاظ بسیارمهم است که هنگام بغل گرفتن کودک ِ مبتلایا هنگام لباس پوشاندن به حالات او توجه شود.
- نفرت از تنوع در غذا و پوشاک(درغذا یا پوشاک): بعضی از کودکان مبتلا به اتیسم تنوع را دوست ندارند و به یک لباس یا یک غذای خاص بند می کنند.
- نگاه نکردن در چشم های مخاطب خود(به طورمداوم و به گونه ای غیرمعمول): پیش می آید که کودک تازه به دنیا آمده ی مبتلا به مادر و پدرو اطرافیان ِخود توجه ای ندارد وهنگامی که با او حرف زده می شوداین طور به نظر می آید که کودک نه می بیند و نه می شنود.
- عادت کردن . انسان وابسته به عادت هایش : هنگام آموزش یا حتا در زندگی روزانه ی خود به هر کار تازه ای که دست بزند، همان بار اول - کار و شکل ِکار- به صورت یک حکم در ذهنش نقش می زند، طوری که در فرصت های بعدی کوچک ترین تغییر می تواندآ کودک را گیج و سردرگم سازد. به طور مثال اگر کودک برای اولین بار کنار سفره سمت چپ مادرو روبروی پدر خود بنشیند، روز های بعد هم باید همان جا بنشیند وگرنه شرایط ِ غذا خوردن و مکان غذا خوردن برای اوغریب ناشناخته می شود، زیرا که کودک مبتلا به اتیسم قادر به عمومیت بخشیدن ِ رفتارها و اعمال در زمان ها و مکان های مختلف نیست . اساسأ اواز درک زمان و مکان عاجز است یابرداشتش از زمان و مکان به گونه دیگری است.
- غذاخوردن و لباس پوشیدن: بسیاری از کودکان مبتلا به اتیسم (صرف نظر از نوع آن) به یک غذا و یک نوع لباس بند می کنند وکوچکترین تغییردر غذا یا لباس می تواند سیستم روحی - روانی آنها را درهم ریزد. این دسته از مشکلات (گاهی) به مرور زمان و البته با تمرین قابل درمان است. تمرین مکانیکی ِ تنوع در غذا و لباس نه تنهابه کودک در ترک عادت کمک نمی کند، که شایدکودک را بیش از بیش مضطرب و بی قرار کند.
تشخیص اتیسم
امروزه محققان و روان پزشکان ِ بسیاری عوارض اُتیسم را دسته بندی کرده اند که خلاصه ای از آن دسته بندی ها پیشتر آمد. شناخت و آگاهی از این عوارض پیش فرضیه ی علم پداگوژیک یا تعلیم و تربیت است ، اما تشخیص اُتیسم تنها و تنها در حوزه ی تخصصی ِ « پزشکان ِ متخصص اُتیسم» می باشد. اُتیسم به عنوان یک معلولیت یا صدمه ی مغزی دردو مُدل ِ زیر به تفضیل آمده است. این دو مدل امروزه از معتبرترین مدل های موجود هستند، که تعریف خود را از واژه ی « معلولیت » ارائه می دهند.
1 CD-10(International classification of Disease, 10:e WHO1997).
.2DSM- IV (Dashnostic Statistical psychiatric Assoliation, APA 1994 -
میان این دو مدل تفاوت ها و تشابهاتی چندی وجود دارد، اما آن چه بیش از همه قابل ذکر است، این است که در هردو مدل فردِ مبتلا به اُتیسم - صرف نظر از میزان صدمه یا صدمات مغزی وارد آمده به فرد - به عنوان معلول شناخته می شود. هردو مدل از دو نوع عقب مانده گی نام می برند: « عقب مانده گی ذهنی/ همه جانبه» و « عقب مانده گی ویژه » . این دوعقب مانده گی ها مختص افراد اتیسم نیست ونزد معلولیت های دیگر نیز یافت می شود. منظور از « عقب مانده گی ویژه » این است که عقب مانده گی تنها در یک حوزه ی خاص رخ می دهد، به طور مثال فرد متبلا به دیسلکسی می تواند فردی کاملا طبیعی باشد که تنها در زمینه ی سواد آموزی دچار مشکل می شود. فرد مبتلا از نظر درک وفهم مسائل و حتا میزان بهره ی هوشی طبیعی است، اما بنا به اختلالات جنینی (دیسلکسی معلولیتی اثری است) فرد به دیسلکسی دچارشده است. علائم دیسلکسی عبارت است از:
1 اختلال در مخچه عامل .
2 - اختلال در توانائی درک اطلاعات آنی و ناگهانی.
3- اختلال در سلول ها و عصب های بینائی است.
-4 - عدم توانائی تفسیر و تعبیر صداهای زبانی .
با توجه به علائم آمده دشوار بودن « خواندن و نوشتن یعنی سواد اموزی» یکی از نتایج بارز دیسلکسی است. بنابراین اگرکودک در دوران کودکی به راحتی زبان شفاهی را بیاموزد، اما به محض ورود به مدرسه دچار مشکل شود، بایستی به پزشک متخصص مراجعه کند. امااین جا بحث ما برسر ِ دیسلکسی نیست، بلکه دیسلکسی مثالی است برای تشخیص دو نوع عقب مانده گی آمده، و این که دیسلکسی دررده ی « عقب مانده گی ویژه » قرار می گیرد، زیرا که فرد مبتلا ازهر نظر سالم است و تا زمانی که نیازی به آموختن خواندن و نوشتن ندارد با مشکلی روبرو نخواهد شد. این در حالی است که « عقب مانده گی ذهنی/ همه جانبه» همان طور که از نامش برمی آید، مجموعه ای از نقایص و کمبودهاست. فرد معلول در حوزه ها و زمینه های مختلفی دچار مشکل و نقص می باشد.
اتیسم در رده ی « عقب مانده گی همه جانبه» قرار می گیرد زیرا که دامنه و وسعت ِ آن از یک اختلال فراتر می رود. فرد مبتلا به اتیسم در سه حوزه ی مشخص با مشکلات اساسی روبرو است: « زبان آموزی» ، « توانائی های جسمی - حرکتی» و « زندگی اجتماعی ». از این گذشته بسیاری از افراد متبلا به اتیسم به معلولیت ذهنی نیز دچار هستند. همان طور که در فصل « عوارض آسپرگ » می آید، افراد مبتلا به سپرگ از این قاعده مستثنا هستند.
ناگفته نماند که افراد مبتلا به اُتیسم مثل هر انسان دیگر می توانند به دیسلکسی نیز دچار باشند. در آن صورت دیسلکسی معلولیتی « درجه دوم» است و اُتیسم به عنوان « معلولیت پایه ای و اساسی/ اولیه ی» فرد در محور قرار گیرد
منبع
http://web.telia.com/~u87640255/Site_Autism/au_Sy%20.htm