دوران بلوغ
دوران بلوغ ، دوران شیرین تغییر و تحولات جسمانی ، روان شناختی و عاطفی همراه با احساس های گنگ و مبهم و گاهی ناتوان از درک چگونگی این تغییرات است. بسیاری از افراد دوران بلوغ نوجوانان را که می تواند در کسب تجربه های تلخ و شیرین، شناخت خود و محیط اجتماع و خانواده باشد با درک غلط خود و رفتارهای غیرمنطقی تبدیل به بحرانی ترین دوره زندگی آنها می کنند.
به گفته ژان ژاک روسو دوره بلوغ ، تولد مجدد فرد است . دوره ای که تحول در تمامی ابعاد وجودی (جسمی، روانی، نگرش ها، باورها، خلاقیت و...) رخ می دهد. اما از آنجایی که تغییرات این دوره برای نوجوان مبهم و مرموز است،انتقال برداشت ها و ارائه اطلاعات غلط و ناقص، ضربات جبران ناپذیری بر شخصیت فرد زده و موجب انحراف و بروز و تثبیت رفتارهای ناهنجار و تغییرات نامطلوب در ساختار شخصیتی و... نوجوان می گردد.
از جمله مهمترین تغییراتی که در این دوره، به وقوع می پیوندد تغییرات بیولوژیکی فیزیولوژیکی ناشی از ترشح غده و هورمون های آنهاست: رشد اندام، بخصوص تغییر در اندام تناسلی، تأثیر هورمون های استروژن و آندروژن و به وجود آمدن صفات ثانویه جنسی در دختران و پسران. همچنین در بُعد روانی نیز تغییرات مهمی رخ می دهد، جنبه عاطفی شخصیت آنها به سرعت گسترش می یابد و با کوچکترین مسئله ای از کوره در می روند و درست همین جاست که احساس می کنند بزرگترها آنها را درک نمی کنند و تضاد بین نسلی به وجود می آید. لجبازی دوران کودکی شدت یافته و قهرها و آشتی ها، در خود فرو رفتن و آشفتگی خاطر از نشانه های این دوره است. آنها بیش از پیش به خودشان توجه نشان می دهند و غالباً بیشترین وقت خود را حتی در مدرسه صرف آراستن و زیباتر نمودن خود می کنند. از گرایش به دوستی با هم جنس، به دگر جنس خواهی تغییر جهت می دهند و به تدریج به جنس مخالف جذب می شوند. علائق شان تغییر یافته و میل به مخالفت و بحث بخصوص با والدین و بزرگسالان شدت می یابد، نوجوانان مرحله وابستگی دوران کودکی را پشت سرگذارده و وارد مرحله تازه ای که تمایلات استقلال طلبانه و دگراندیشی بخشی از آن است، می شوند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
من در میان جمع ودلم جای دیگر است
مقدمهای بر رفتارشناسی نوجوانان(1)
مسئلهای که ممکن است، روزی برای هر پدر و مادری به وجود آید این است که ببینند، فرزندشان دیگر آن کودک شیرین زبان و بازیگوش گذشته نیست.
خردسالی نیست که بتوان دست او را گرفت و قدم به قدم به سوی خوشبختی و آیندهای روشن، هدایت کرد. او اکنون، دوران کودکی را پشت سرگذاشته و قدم به دنیای پراز تشویش و نگرانی نوجوانی گذاشته است؛ دنیایی که در آن، احساس استقلال میکند. او میخواهد تنها خودش از پس تمام مسائل و مشکلات برآید.
اگر مادر، خواهان نظافت و پاکیزگی او باشد، انگار میخواهد کوهی را از جا بکند. اگر شوق داشته باشد که فرزندش به موقع تکالیفش را به پایان برساند، نوجوان همه درسهایش را برای آخرین ساعات باقی مانده از شب میگذارد. اگر از او بخواهیم که آرام و متین باشد، با همسایهها دعوا میکند و بچههایشان را کتک میزند و اگر به خوش رفتاری و ادب و نزاکت اهمیت بدهیم، او به عمد راه بیادبی را انتخاب میکند.
والدین از اینکه میبینند فرزندشان ساعتهای متوالی در رختخواب دراز کشیده و چشم به سقف دوخته است تعجب میکنند. او که تا دیروز کودک سرحال و پرانرژی بود، چرا امروز به انسانی گیج و مبهوت تبدیل شده است؟ نوجوانی، یک دوره انتقال است، عبوری است پیوسته از یک مرحله به مرحله دیگر. این به آن معناست که آنچه در دوران کودکی واقع شده است، نشانه خود را روی آنچه که در زمان حال و آینده اتفاق میافتد، باقی میگذارد. کودکان در زمانی که از خردسالی به بزرگسالی میرسند، باید جنبههای کودکانه را کنار بگذارند. آنها باید سرمشق و الگوی رفتاری داشته باشند تا جانشین آن چیزهایی شود که ترک کردهاند. آنها باید الگوی مناسبی برای شکلگیری شخصیت فردی و اجتماعی داشته باشند. با آنها نباید مانند کودکان رفتار کرد و نیز از آنها نمیتوان انتظار داشت که در مسئله و موضوعی که مربوط به سنین جوانی است، اطلاع داشته باشند. اگر نوجوان ما، درباره مسئلهای فکر و پیشنهادی بدهد، باید به نظر او احترام گذاشت و نباید شخصیت او را با کلمات تحقیرآمیز، پایین آورد.
در جستجوی هویت
همه نوجوانان در جستجوی هویت هستند. در آینه به خود نگاه میکنند و میگویند: «به راستی من کیستم؟» از خویشتن، معنای واقعی خود را میپرسند. مطمئن نیستند که چه میخواهند، خود را سردرگم مییابند. گاهی احساس پوچی میکنند. قصد آزار و اذیت پدر و مادر خود را ندارند، اما رفتارهای ناخودآگاهی که از خود بروز میدهند، موجبات آزار دیگران را فراهم میکنند. با این همه، واقعیتی است که نوجوان چه بخواهد، چه نخواهد به کمک ما احتیاج دارد. به کمکی قطعی و عاقلانه. اریکسون در همین زمینه میگوید: «سؤالی که نوجوان درصدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود این است که من کیستم؟ نقشی را که باید در جامعه ایفا نمایم چیست؟ آیا من یک کودک هستم یا بزرگسال؟ آیا من توانایی آن را دارم که روزی به عنوان همسر یا پدر باشم؟ آیا جدا از زمینه اجتماعی، احساس اعتماد به نفس دارم؟
یکی از راههایی که نوجوانها تلاش میکنند تا خود را مانند افراد بزرگسال نشان دهند این است که از موقعیتهای ظاهری نظیر ماشینها، لباسها و سایر وضعیتهای قابل مشاهده بهره گیرند. آنها امیدوارند در این راه افراد قابل توجه و جذایی به نظر برسند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
با نوجوان خود دوست باشید
برای این که بتوانید با نوجوان خود ارتباط برقرار کنید و این ارتباط را استحکام بخشید بار دیگر با او، نوجوانی خود را تجربه کنید. بسیاری از شما دوره پرالتهاب و شیرین کودکی و نوجوانی را پشت سر گذارده اید و بی تردید هر یک از شما آن دوران را با تمام شادی ها و غم ها به یاد می آورید، اما آنچه بیش از همه و از بین تمامی حوادث شیرین و تلخ در صندوق خاطرات پایدار می ماند، طرز برخورد و سلوک بزرگسالان و اولیاء در آن دوران است، که نتایج خود را اکنون در زندگی و در رفتارها نشان می دهد. دوران نوجوانی، مرحله گذر از مرز کودکی و ورود به دنیای تازه و مملو از احساسات مختلف و متناقض، همراه با مشکلات است.
مشکلاتی که اغلب به دلیل درک نادرست یا عدم درک تغییر و تحول روانی و فیزیکی از سوی والدین و خود نوجوان و اطرافیان تبدیل به بحران می گردد. مرحله ای که شناخت آن کمک بسیار زیادی به بارور شدن توانایی های بالقوه، ایجاد و رشد خلاقیت در نوجوانان می گردد و متقابلاً عدم شناخت صحیح و مقابله غیر عاقلانه با بسیاری از تغییرات این دوره موجب واکنش حاد روان شناختی و عاطفی فرد خواهد شد.
این دوره برای نوجوان توأم با بروز مشکلاتی است.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
چه باید کرد و بهترین شیوه برای ارتباط مناسب با نوجوان کدام است؟
(شیوه برخورد با مشکلات نوجوانان)
واقعیت این است که والدین به سبب اطلاعات اندک از مراحل رشد کودک، به ویژه دوران نوجوانی و بلوغ اغلب نه تنها از مشکلات آنها نمی کاهند بلکه نوجوان را گیج تر و نگران تر هم می کنند. لذا جهت پیشگیری از هر نوع اشتباه کاری، آموزش نحوه برخورد با نوجوان به والدین و شیوه های ارائه اطلاعات به دختران و پسران الزامی به نظر می رسد.
والدین بایستی بدانند، از پدیده های رایج این دوره عدم ثبات حال، سرکشی و ناسازگاری و آشفتگی و حساسیت بیش از اندازه است. لذا باید از برخوردهای تحکم آمیز، امر و نهی های لجاجت برانگیز و رفتارهای تحقیر کننده و تهدید کننده و ایجاد محدودیت پرهیز نمود و به جای آن با آنها از راه صمیمیت و رفاقت و همفکری وارد شد.
این را به یاد داشته باشید که خود شما هم زمانی نوجوان بودید، پس بهترین راه برای شناخت احساسات آنها، دیدن دنیای آنها از دریچه چشم نوجوان است.
- دیده شده نوجوان در این دوره دچار نوعی شلختگی در انجام کارها می شود و دلیل آن احساس بلندتر بودن دست ها و پاهایشان است. لذا اهانت، تحقیر و به کار بردن الفاظ طعن آمیز و نیشدار، سرکوفت زدن، ضعف و شکست های آنها را به رخ کشیدن، سرزنش و زیاده روی در تذکر نتیجه ای جز جریحه دار شدن احساس و شخصیت نوجوان ندارد. بهترین راه برای کنترل و اصلاح نوجوان ایجاد محدودیت و تحکم و تهدید به تنبیه نیست. بلکه ایجاد مصونیت و ایجاد شناخت از طریق رشد دین باوری، ایمان، پایبندی به ارزش های خانوادگی است؛ ما هر قدر جوانان مان را محدود کنیم و برای جلوگیری از رفتارهای (از دید ما ناهنجار) تهدیدشان کنیم آنان گستاخ تر و جری تر می شوند و تمایل و کنجکاوی بیشتری برای انجام آن اعمال پیدا می کنند و سهل الوصل ترین راه از طریق دوستان و همسالان منحرف است.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
پول توجیبی و تجربه های شیرین مستقل شدن نوجوانان
دیروز؛ یادم هست هفت ساله که بودم و تازه به مدرسه می رفتم، پدرم هر روز پنج تومان به من می داد و در هفته جمعاً ?? تومان می توانستم داشته باشم. آن وقت ها اگر بچه ای به آن سن و سال در هفته این قدر پول می گرفت، خیلی احساس پادشاهی می کرد.
هر سال که بزرگ تر می شدم اندکی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می کردم. تا اینکه یک وقت دلم خواست که یک دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز کردم و کمی هم به ازای انجام برخی کارها در خانه و کمک کردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه کنم و آن وقت بود که تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش کرد
هر سال که بزرگ تر می شدم اندکی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می کردم. تا اینکه یک وقت دلم خواست که یک دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز کردم و کمی هم به ازای انجام برخی کارها در خانه و کمک کردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه کنم و آن وقت بود که تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش کرد
ضرورت وجود مبلغی به عنوان پول توجیبی بحثی است که همواره در میان خانواده ها وجود دارد. اینکه هر خانواده با توجه به توان مالی و نیازهای فرزندان خود در هر سنی مبلغ معینی را ماهانه یا هفتگی در اختیار آنها قرار دهد، برای برآوردن نیازهای ثانویه فرزندان امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
کارشناسان بر این باورند که چنین مبلغی به هر حال باید به فرزندان تا زمانی که بتوانند نیازهای خود را مستقلاً برآورده سازند، پرداخت شود. اما همین پرداخت هم نباید شکل بی رویه و نادرست داشته باشد و سبب وابستگی و عدم استقلال فرزندان شود. به علاوه کارشناسان بر این امر تأکید دارند که دادن پول توجیبی باید به صورتی باشد که سبب کاهلی در فرزندان نشود.
دکتر فربد فدایی- روان پزشک- برآوردن نیازهای اولیه کودک در سال های نخستین زندگی را یک ضرورت حتمی می داند و می گوید: «این نیازها باید بی چون و چرا برآورده شود، اما در سال های بعد باید برای کودک محدودیت هایی در نظر گرفت و از سوی دیگر به هنگام تهیه لوازمی که مربوط به اوست، از وی نظر خواهی کرد تا بدین وسیله با خرید و پول آشنا شود.»
کودک معمولاً پس از سن سه سالگی واژه من و مالکیت را می آموزد و مفهوم واژه پول به عنوان جنسی اعتباری که عامل خرید محسوب می شود، از پنج سالگی شکل می گیرد. در سال های پیش از پنج سالگی ذهن فرد آن قدر رشد نیافته که معنای پول را بداند و نیازی هم به پول دادن به کودک نیست.
پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی به هر میزان ضمن آنکه باید پاسخگوی مقداری از نیازهای فرزندان باشد،باید به آنها می آموزد تا برای به دست آوردن آنچه می خواهند بکوشند و در مقابل آنچه دارند احساس مسئولیت کنند.
دکتر رضا دولتیار باستانی، پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی را یک ضرورت دانسته و بر این باور است که به دو دلیل باید به فرزند پول توجیبی داد، یکی آموختن میزان مصرف به کودک و کنترل آن که معمولاً کودکان ?-? ساله مصرف بالایی دارند و در صورت در اختیار داشتن پول، همه را تنقلات و چیزهای غیر ضروری می خرند و اگر والدین از این مسأله ساده بگذرند، علاوه بر تأثیر روانی بد ِ آن سبب نامحدود شدن خواسته های فرزند می شوند.
این روان شناس و استاد دانشگاه، دلیل دیگر را آموختن مفهوم محدودیت در زندگی می داند و توضیح می دهد: «به پایان رسیدن یک امکان یا موقعیت، به فرزند می آموزد که منابع محدودی در اختیار دارد و باید با پس انداز کردن و برنامه ریزی درست از آنها به بهترین نحو استفاده کند. در نهایت هم می آموزد که اگر برآوردن نیاز امروز را به تأخیر بیندازد، سود خواهد برد.»
میزان پول توجیبی فرزندان با توجه به تمکن مالی هر خانواده متفاوت است و کم یا زیاد بودن آن، گاه نتایج ناخوشایندی را برای فرزندان به ویژه جوانان به دنبال دارد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
خجالتیها
افراد خجالتی از نظر فیزیولوژیک خصوصیاتی دارند که در اعمال و رفتار آنان ظاهر میشود. بعضی از این علایم فیزیولوژیک عبارتند از: تشدید ضربان قلب، سرخ شدن چهره، اختلالات تنفسی، تغییرات صدابه هنگام صحبت کردن و ... .
در این میان برخی از رفتارهای اضطرابی، بیشتر در نوجوانان دیده میشود؛ مانند: مخفی کردن خود از انظار اطرافیان و آشنایان، به لکنت افتادن، فرار کردن از جمع، مضطرب و دستپاچه بودن، با انگشتان خود بازی کردن، با لباس خود ور رفتن، از این پا به آن پا شدن، سر را خم کردن و عدم برقراری ارتباط بصری مستمر و طبیعی با دیگران، خودتوجهی بیشتر از حد، ضعف اعتماد به نفس، عدم برخورداری از ابتکار عمل و خلاقیتهای ذهنی .
خجالت کشیدن، یک نوع ترس یا اضطراب اجتماعی است که فرداز مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعی گریزان است.
برخیها از همان دوران کودکی گوشهگیر و خجالتی هستند و ممکن است تا پایان عمرشان خجالتی باقی بمانند، اما عدهای دیگر با گذشت زمان و شرکت در کارهای اجتماعی و برخورد و ارتباط با افراد دیگر، رفتارهای متعادل و اجتماعی را در پیش میگیرند. زندگی انسانها سراسر یادگیری است و بخش عمدهای از یادگیری در ارتباط با دیگران کسب میشود.
جوانان و نوجوانان بسیاری هستند که به علت عدم توانایی در برقراری ارتباط با دیگران از نداشتن دوست رنج میبرند. یکی از دلایل بسیار مهم این رفتار ناشی از خجالتی بودن است. شخص خجالتی از صحبت و تماس داشتن با دیگران رنج میبرد و حتی ممکن است به علت کمبودهای واقعی یا تخیلی، خود را حقیر به حساب آورد. چنین افرادی در اجتماع از رشد عاطفی ـ اجتماعی اندکی بهره دارند، لذا همین امر باعث میشود دیگران را بیازارند که ممکن است به صورتهای گوناگون جلوهگر شود؛ همانند بیاعتنایی به دیگران، تمسخر کردن دیگران یا شوخیهای زننده و مخرب.
افرادی که از شخصیت متعالی و باارزشی برخوردارند هیچ گاه به آزار دیگران نمیپردازند کمبود اعتماد به نفس باعث رنج افراد خجالتی میشود و این خود باعث میشود تا این گونه افراد در مواجه شدن با دیگران، به سرعت ناراحت و دستپاچه شوند.
در دوره ی نوجوانی به علت کمی تجربه مسئله ی تصمیمگیری مشکل است بنابراین پدر و مادر و مربیان برای بالا بردن میزان اعتماد به نفس نوجوانان میتوانند نقش ویژهای داشته باشند. علیرغم تمایل جوانان و نوجوانان به رهایی از قیود و محدودیتهای خانوادگی، نداشتن روابط مطلوب و همبستگیهای خانوادگی، اثرات زیانباری به ویژه در سنین دوازده ـ سیزده سالگی روی نوجوانان و به خصوص نوجوانان دختر بر جای میگذارد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
جمال و جوانی
جوان، شیفته ی اظهار وجود و دلباخته ی ابراز لیاقت و شایستگی است. برای جوان، اثبات شخصیت اجتماعی، مطبوعترین و شیرینترین لذّت روحی است و برای نیل به آن از هیچ تلاش و کوششی شانه خالی نمیکند. جوان، دوست دارد با جامعه به گونهای ارتباط برقرار کند که عضو مفید، مقبول و مورد توجّهی تلقّی شود و گاه این تلقّی را از نوع لباس پوشیدن، راه رفتن، حرف زدن، معاشرت کردن و امثال آن، پیجویی میکند. مسئلهای که در بحث شخصیت و مقبول بودن، مورد توجّه و گفتگوی اهل اندیشه قرار گرفته و دانستن آن به حتم، برای نسل جوان مفید و سودمند است، آگاهی از منشأ شخصیت است.
جوان برای آن که بتواند شخصیت خود را تا جایی که ممکن است بسازد و در سازگاریهای اجتماعی موفّق شود، لازم است به منشأ شخصیت خود پیببرد.
در اسلام، خِرد و دانش، ریشه ی همه ی خوبیها و نیکیها و در نتیجه عوامل شکلدهنده ی «شخصیّت» تلقّی شدهاند.
پیامبر اکرم میفرماید:
همه ی خوبیها و نیکیها به وسیله ی عقل نصیب انسان میگردد.(1)
در فرهنگ دینی، خرد و دانش، جایگاه والا و تعیین کنندهای دارند و دانشطلبی برای مرد و زن لازم شمرده شده است؛ چون انسان، با دانش، راه و رسم درست زندگی کردن را میآموزد و تحت تأثیر عوامل درونی یا بیرونی، آزادی انتخاب و گزینش را از دست نمیدهد و خردمندانه روشی را برمیگزیند که محبوبیّتی پایدار، ارزشمند و شایسته ی وی را نصیبش کند. کسانی که از دانشطلبی و خِردورزی بهره ی مناسبی ندارند، معمولاً در رسیدن به محبوبیّت واقعی موفّق نمیشوند و در دام افراط و تفریط، گرفتار میشوند.
محبوبیّت میتواند از طریق آراستگی جامه ی عمل بپوشد. طبیعی است که آراستگی، دو ساحت به هم پیوسته ی درونی و بیرونی دارد. از دیدگاه دین و بویژه اسلام، آراستگی در هر دو ساحت، توصیه شده است؛ هم کمال و رشدِ خرد و روان انسانی و تقویت شخصیّت سفارش شده و هم آراستگی و زیبایی ظاهری. در ژولیدگی و ناآراستگی ظاهری دنبال شفافیت و آرامش و آراستگی روحی و روانی گشتن، کاری بیهوده و بدون نتیجه است. چنان که بدون پرداختن به رشد و تکامل روحی و ایجاد شخصیّت درونی به دنبال مقبولیّت مردمی، از طریق آرایش ظاهری رفتن، پذیرش پایداری را به ارمغان نمیآورد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
افسردگی نوجوانان
افسردگی به مجموعه علائمی گفته میشود که در رفتارهای کلامی و غیرکلامی انسان، براساس شرایط محیطی و یا برخی تغییرات فیزیولوژیک منعکس میگردد، بنابراین باید گفت:
افسردگی خفیف زودگذر با علائم اندک رو به زوال از حالات عاطفی انسان است و افسردگی طولانی با علائمی افزاینده، اختلال عاطفی شمرده میشود.افسردگی عادی در تمام سنین دیده میشود و ظهور آن بیشتر از شرایط بیرونی سرچشمه میگیرد تا شرایط درونی بدن انسان، احساس شکست، از دست دادن افراد محبوب، تنزل مقام و وجهه و دوری از موقعیّت مطلوب، احساس عدم کفایت حقارت و ناامیدی ممکن است افسردگی عادی را سبب شوند.
افسردگی به عنوان یک اختلال عاطفی از تراکم نشانههای افسردگی و طولانی شدن زمان عرضه این مجموعه نشانهها، شناخته میشود و طبقهبندی میگردد.
برای کسانی که با نوجوان سر و کار دارند فهم و تشخیص فرق بین افسردگی عادی از افسردگی مرضی اهمیّت فراوان دارد و آشنائی با علل افسردگی، آنان را در پیشگیری شرایطی یاری خواهد داد که افسردگی عادی را بدنبال دارد و در صورت تراکم به افسردگی مرضی ختم میشود.
دوران نوجوانی ، دورانی است که انسان در معرض تغییرات و تحولات عمیق جسمی و روانی واقع میشود، تغییرات هورمونی و رشد جسمی از یک طرف، عوامل روانی و بلوغ روانی و بلوغ فکری و علاقه به استقلال از طرف دیگر نوعی عدم تعادل ایجاد مینمایند که هیچ فردی از گزند آنها مصون نیست.امروزه ثابت شده است که در دوران نوجوانی انسان استعداد زیادی برای ابتلاء به افسردگی دارد .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
نوجوانی دوران خودیابی
نوجوانانی که در جوامع پیچیده زندگی می کنند، باید همانطور که به سن بزرگسالی میرسند، با انتظارات اجتماعی متغیر و متعارض در مورد نقش ها و رفتارهای مناسب مواجه شوند.
دستیابی به یک احساس پایدار از خود در جامعه ی در حال تغییر ممکن است دشوار باشد،با این حال ، این دقیقا همان چیزی است که نوجوانان نیاز دارند بدست اورند تا در اجتماع کارکردی موثر داشته باشند.به عیارتی بهتر،اوبا مشکل خود شناسی روبرو است.نوجوانی سنی است که فرد باید به مفهوم روشنی از خود وعزت نفس دست یابد.
عزت نفس در حقیقت همان ارزشی است که هر فرد برای خود قایل است .و به قول معصوم (ع):
من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه
هر که برای خود ارزش قایل باشد ،آن را با معصیت آلوده نمی سازد.
مفهوم خود و عزت نفس نقش اساسی در سازگاری نوجوانان ایفا می کنند
مولای متقیان امیرالمومنین (ع) فرمودند :
معرفة النفس انفع المعارف
شناخت خود ،سودمندترین شناخت ها است
در شکل گیری عزت نفس نقش والدین بسیار مهم می باشد .تحقیقات نشان می دهد نوجوانان با عزت نفس بالا ، والدینی با عزت نفس بالا دارند.عزت نفس در رابطه والدین و فرزند از این جا ناشی میشود که اگر محدودیتی قایل می شوند علتش را توضیح می دهند ، خواستار تابعیت بی چون و چرا نیستند.،با فرزندان خود صمیمی اند و آنها را برای انجام فعالیتهای فوق برنامه تشویق میکنندنوجوان پس از طی این مرحله و دست یابی به عزت نفس مناسب ، به تدریج به هویتی مستقل دست می یابد.
هویت ،یعنی احساس پایداری که فرد از خود دارد.یعنی علیرغم تغییر افکار ،رفتار و احساسا ت ،برداشت فرد از خود ، همواره ثا بت بماند و باید با نگرشی که دیگران نسبت به او دارند همخوانی داشته باشد. در حقیقت هویت، جوهره ی اصلی انسان است که در تغییرات، تقزیبا دست نخورده باقی می ماند.
مولا امیرالمومنین (ع) می فرمایند
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )
نیازهای جوانان و نوجوانان
روان شناسان از نیازهای انسان فهرستهای متنوّع و متعددی ارائه دادهاند. مربیان و معلمان گرامی در مسیر شناخت و هدایت نسل نوجوان و جوان نیازهای آنان و کیفیت برآورده شدن آن نیازها را نباید فراموش کنند بلکه باید خواستههای آنها را بشناسند و در جهت سازندگی آنان بکوشند.
از طرفی باید راهی را برگزینیم که آنها برای برآورده شدن نیازهایشان اقدام نمایند و هم برای توقعاتشان حدّ و مرزی قائل گردند.
نیازهای نوجوانان، گوناگون و متعدد است و ما در اینجا به برخی از تقسیمبندیهای نیازها که توسط
روان شناسان ارائه شده است اشاره میکنیم.
((موری)) کلیه نیازها را به دو دسته تقسیم میکند:
1- نیازهائی که منشاء درونی دارند مانند نیاز به آب و هوا، نیازهای جنسی، نیاز به دفع و تخلیه و اجتناب از آسیب و درد.
2- نیازهایی که منشاء ذهنی و فکری دارند مانند نیاز به موفقیّت، هویت، استقلال، وابستگی، کمالطلبی و ...
((فروید)) معتقد بود که بشر دارای دو نوع غریزه اساسی است:
1- غریزه زندگی: شامل نیازهای جنسی و حفظ نفس.
2- غریزه مرگ: شامل گرایشهای خود آزاری و خودکشی، احساسات پرخاشگرانه و خصمانه نسبت به دیگران.
((آلفرد آدلر)) گرایش به داشتن پایگاه اجتماعی را برجستهترین نیاز انسان میداند به نظر او مردم میخواهند مهمّ و اندیشمند باشند و بیشتر فعالیّتهای آنها اختصاص به رفع این نیاز دارد.
((هربرت کارل)) معتقد است که حفظ و نگهداری و نیز ارتقاء و اعتدال انسان از طریق ارضاء چهار نیاز اصلی تأمین میگردد.
1- نیاز به امنیت فیزیکی.
2- نیاز به امنیت عاطفی.
3- نیاز به پیشرفت و موفقیت.
4- نیاز به پایگاه اجتماعی.
((مزلو)) در یک طبقهبندی منطقیتر و پیشرفتهتر، کمال طلبی را عالیترین مرحله از نیازهای انسانی میداند. او طبقهبندی نیازها را در پنج سطح از پایینترین تا بالاترین سطح به این شرح ارائه میدهد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( سه شنبه 89/2/14 :: ساعت 2:3 عصر )