آیا شما فکر میکنید افرادی که مذهبیترند یا اخلاق بهتری دارند یا به مسائل معنوی و عرفانی بیشتر توجه دارند، کمتر بیمار میشوند؟ مثلاً کمتر سکته میکنند یا اگر سرطان بگیرند، بهتر درمان میشوند یا اصولاً طول عمرشان بیشتر از بقیه افراد است؟ فکر میکنید دعا چگونه میتواند در بهبود بیماری موثر باشد؟ آیا به رابطه بین توکل، صله رحم، راستگویی، نماز خواندن و آرامش روانی فکر کردهاید؟ اینها همه سؤالاتی است که موضوع بحث صاحبنظران در نشست علمی سلامت و معنویت را تشکیل میدهد؛ نشستی که سیام تیرماه 86 در سالن اجتماعات پارک نظامی گنجوی در تهران و به همت مرکز تحقیقات فرهنگی شهرداری، برگزار شد. این نشست علمی دو بخش داشت، یکی بخش مفاهیم که بیشتر به اصول و تعاریف معنوی و دینی میپردازد و دوم بخش بیولوژی که به طور اختصاصی به رابطه سلامت و معنویت و شواهد به دست آمده در اینباره میپردازد. مهمترین موضوعات طرح شده در این نشست را مرور میکنیم. ابتدای جلسه دکتر بوالهری از اهداف همایش میگوید و در مرحله بعدی، دکتر مؤذن، مشاور شهردار، از اهمیت برگزاری چنین همایشهایی و این که معنویت کاذب را نباید به جای معنویت راستین گرفت؛ معنویتی که در آن به احساسات و تجربههای شخصی بیشتر توجه میشود تا نقش خدا و یک نیروی برتر. در بخش اول نشست، دکتر سید احمد واعظی، اشاره میکند که سازمان جهانی بهداشت، از سال 1998، حتی قبل از این که اهداف بهداشت برای همه تا سال2000 را بررسی و ارزیابی کند، متوجه شده بود که از این به بعد کارش فقط پیشگیری از بیماریهای عفونی و حتی بیماریهای غیرواگیر نیست. دکتر واعظی اشاره میکند که مفاهیمی مثل «ارتقای سلامت» تنها به نبود بیماری اکتفا نمیکند؛ بلکه باید تلاش کرد که فرد از وضعیت فعلی خود یک قدم بهتر و بالاتر رود و اصطلاحاً در مسیر بهتر شدن پیش برود و این همان چیزی است که با اتکا به معنویت قابل دسترسی است. به این ترتیب سلامت، رفاه کامل از نظر جسمی، روانی، اجتماعی و همچنین معنوی تعریف شد. از آنجا که پیش از شروع هر بحثی، لازم است مفاهیم مورد استفاده در آن به خوبی تعریف شود تا بحث به نتیجه برسد، دکتر واعظی در ادامه، به تعریف مفاهیم 5 گانه مورد استفاده در بحث پرداخت و تعریفی از آنها، یعنی از دین، معنویت، انسانیت، عرفان و اخلاق، ارائه کرد. ? در جستجوی معنویت از یادرفته چرا انسان به معنویت توجه نشان داد؟ این سؤالی است که سخنران دوم، آقای عباس رمضانی فرانی صحبتش را با آن شروع میکند. به گفته ایشان، موضوعات زیستمحیطی، افزایش مشکلات اجتماعی مثل طلاق و بیماریهای رفتاری مانند ایدز باعث شد که بشر توجه تازهای به انسان معنوی و فلسفی داشته باشد. موضوع اصلی صحبت او که دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی است، این است که چگونه دین و معنویت میتواند به ارتقای بهداشت روانی کمک کند. یکی از مهمترین تئوریها را در این زمینه، به گفته رمضانی، آلپورت ارائه داده است. آلپورت اعتقاد دارد تنها زمانی مذهب میتواند به ارتقای سلامت روان کمک کند که «درونی» شده باشد. یعنی تنها برای رفع نیازها و حاجتها به یک نیروی ماورایی متوسل نشده باشیم، بلکه اعتقاد به مسائل معنوی و باورهای دینی، در عمق جانمان وجود داشته باشد. رمضانی به تحقیقات متعددی اشاره میکند که نشان داده بود چگونه افراد معتقد به باورهای مذهبی و معنوی، سلامت روانی بالاتری دارند. مثلاً تحقیقات نشان داده افراد مذهبی بهتر میتوانند با تنش و استرس مقابله کنند و با شرایط استرسزا کنار بیایند و سازگاری به دست آورند. همچنین تحقیقات نشان داده این افراد بهتر میتوانند هیجانهایی مثل خشم را در خود کنترل کنند. عزت نفس این افراد هم بهتر است و مهارتهای اجتماعی قویتری دارند. حتی اثر معنویت در درمان برخی بیماریهای رفتاری مانند اعتیاد هم بررسی شده است. نمونه مهم آن هم گروههای NA هستند که آیینهای معنوی و طراحی مراتب رشد درونی، به آنها کمک میکند نه تنها درمان اعتیادشان موفقیتآمیزتر باشد، که از لحاظ معنوی هم رشد کنند. ? یک متر برای اندازهگیری دینداری سخنران بعدی، دکتر علیاصغر نژادفرید است که قصد دارد حاصل مطالعات خود را در زمینه «ابزارهای اندازهگیری دینداری و معنویت» به حاضران در جلسه ارائه کند. البته شاید این موضوع در ظاهر چندان مربوط نرسد، اما وقتی اهمیت اندازهگیری را در مطالعات علمی بدانیم، به ارتباط این بحث با سایر مفاهیم ارائه شده در نشست، اعتراف خواهیم کرد. از آنجا که هر نوع ادعای علمی باید شواهد معتبر کمّی و قابلاندازهگیری داشته باشد تا بتوان درستی و غلطی آن را سنجید، اگر بخواهیم بررسی کنیم که آیا معنویت در سلامت (یا هر فاکتور دیگری) موثر است، اول باید یک واحد اندازهگیری برای سنجش میزان معنویت فرد در دست داشته باشیم. به این ترتیب خواهیم توانست افراد را از نظر میزان معنویتشان باهم بسنجیم و مقایسه کنیم. دکتر نژادفرید، به فعالیتهای انجام شده در زمینه طراحی آزمونهایی که بتواند میزان دینداری و معنویت افراد را با نتایج عددی بسنجد، اشاره کرد؛ مثل کاری که آقای مسعود آذربایجانی، از روحانیون انجام داده بودند و آزمونی با عنوان «جهتگیریهای مذهبی با تکیه بر اسلام» طراحی کرده بودند. ? تضرع یا افسردگی؟ در بخش دوم، موضوعات کاربردیتری مطرح شد. موضوعاتی از قبیل این که چگونه دین میتواند فاکتورهای مربوط به سلامت را تغییر دهد و دید جدیدی در این باره بدهد. اولین سخنران این بخش، دکتر اصفهانی است که ضمن باز کردن این بحث، اشاره میکند که بدون توجه به بعد معنوی انسان، نمیتوان جسم، روان و همین طور شخصیت اجتماعی او را شناخت و برای سلامت آن کاری کرد. دکتر اصفهانی با یک مثال جالب، سعی میکند دید تازهتری به رابطه معنویت و سلامت به وجودآورد: آیا کسی که نیمه شب از خواب بیدار شده، گریه و تضرع میکند و به درگاه خدا مناجات میکند، افسردگی دارد و بیمار است؟ از دیدگاه اسلام این فرد در عین سلامت روانی است، اما اگر بدون توجه به بعد معنوی قضیه او را ارزیابی کنیم، قطعاً رأی به افسرده بودن او میدهیم یا حداقل در مورد او گیج خواهیم شد و نمیتوانیم اظهارنظری کنیم. سخنران بعدی، دکتر محمد کامران درخشان است که از انستیتو روانپزشکی تهران دعوت شده است. ایشان خلاصهای از مهمترین تحقیقات انجامشده در زمینه تاثیر معنویت بر سیستم ایمنی را برای ارائه در این نشست، گردآوری کرده. به گفته ایشان، رابطه بسیاری از بیماریهای جسمی، با اختلال سیستم ایمنی، شناخته شده؛ از بیماریهای عفونی و انواع سرطانها گرفته تا بیماریهای پوست و مو و حتی اختلالات غدد مانند دیابت. بنابراین اگر بتوانیم به طریقی نشان دهیم که عاملی روی سیستم ایمنی دخالت دارد، میتوانیم نشان دهیم که بر طیف گستردهای از بیماریها مؤثر خواهد بود. اما تاثیر معنویت روی سیستم ایمنی؛ دکتر درخشان، این تاثیر را به دو روش تقسیم میکند. یکی تاثیر مستقیم فعالیتهای معنوی در روند بیماری و بهبود افراد و دیگری تاثیر غیرمستقیم آنها، تاثیری که معنویات ابتدا روی مسائل روانی مانند کاهش استرس و تنش میگذارند و این کاهش استرس، میتواند باعث تعادل در سیستم ایمنی آنها شود. او میگوید: در تحقیقی که روی تعدادی از دانشجویان آمریکایی انجام شده بود، محققان متوجه شدند اگر به این دانشجویان فیلم «مادرترزا» را نشان بدهند (قدیسی که زندگیاش را وقف خدمت به خدا و مردم کرده بود) ایمونوگلوبینهای بزاقی (IgA) بیشتری تولید شده بود. در حالی که آنها که فیلمی درباره جنگ جهانی دوم دیده بودند از این ماده ایمنیزا کمتر داشتند. (توجه داشته باشید که در اینجا معنویت به معنی دین نیست و همهگونه احساسهای ماورایی را در بر میگیرد، حتی احساسهای هنری و نوعدوستی و مانند اینها را). تحقیق دیگری در سال 1997 در آمریکا نشان داد افرادی که به طور مرتب در مراسم مذهبی شرکت داشتند، میزان شاخصهای التهابی، مانند اینترلوکین 6، در آنها کمتر از بقیه بود و سلولهای نوتروفیل- نوعی از گلبولهای سفید که مسئول دفاع علیه عفونتهای حاد است- بیشتری داشتند. این نتایج در بیماران مبتلا به نقص ایمنی هم به همین شکل جالب توجه بود. در یکی از این بررسیها، اثر مباحثه در زمینه مسائل معنوی، مطالعه کتاب و مقاله در این باره، باعث میشود میزان CD4 آنها، بیشتر شود؛ شاخصی که نشاندهنده سطح توان ایمنی باقیمانده بدن است. همچنین در این افراد سطح افسردگی و علائم اضطراب هم پایینتر آمده بود. دکتر درخشان ادامه میدهد: مطالعه دیگری روی بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام شده که نتایج آن هم جالب توجه است. از بین این بیماران، در افرادی که به طور مرتب در فعالیتها و مراسم مذهبی شرکت میکردند، چند شاخص نشاندهنده بالا رفتن سطح فعالیت سیستم ایمنی بدن بهبود پیدا کرده بود؛ شاخصهایی مانند گلبولهای سفید نوع T کمککننده (helper)، مجموع لنفوسیتها و سلولهای دفاعی موسوم به «کشندههای طبیعی»، به طور قابلملاحظهای بالا رفته بود. تحقیقات دیگر نشان میدهد متوسط طول عمر افرادی که به شرکت در مراسم مذهبی مقید بودند، 7 سال بیشتر از سایر افراد بود. این تاثیرها، به گفته دکتر درخشان، وابسته به مذهب یا دین خاصی نیست و در همه اقوام و مذاهب مصداق دارد. به عنوان مثال مطالعهای که روی 10 هزار یهودی، به مدت 23 سال انجام شده، نشان میدهد افرادی که به امور مذهبی اشتغال داشتند، 20 درصد کمتر از بقیه از بیماریهای عروق کرونر قلب فوت کرده بودند. ? آرامش در پناه معنویت شاید اگر بخواهیم همه این نتایج را به نوعی توجیه کنیم، یکی از مهمترین توجیههایمان این باشد که پرداختن به امور معنوی میتواند استرسمان را کم کند و باعث آرامشمان شود. همین کمک میکند تا سیستم ایمنی بدن بهتر کارش را انجام دهد. در این باره هم مطالعات زیادی انجام شده که دکتر درخشان پارهای از آنها را مرور میکند: بررسی مروری روی 100 پژوهش نشان داد 79 درصد از این پژوهشها توانستهاند همبستگی معنادار و مثبتی را بین افزایش اشتغال به امور مذهبی و افزایش رواندرستی مشخص کنند. در مطالعه دیگری از همین نوع که در دانشگاه دوک انجام شده، معلوم شد از 93 پژوهش، 60تای آنها توانستهاند نشان دهند که در این افراد میزان افسردگی به طرز قابلملاحظهای کمتر دیده میشود. ? مطالعات ایرانی ایرانیها هم مطالعات خوبی در اینباره داشتهاند؛ گرچه حجم آن به اندازه مطالعات غربی نیست. یکی از این مطالعات نشان داده که کسانی که به نمازهای یومیهشان پایبندند، اصولاً احساس ذهنی (یا همان رواندرستی) بیشتری دارند. مطالعه دیگری در سال 1380 نشان داده که رابطه معنیداری بین توکل و احساس آرامش روانی وجود دارد. خانم دکتر آرین، از محققان ایرانی ساکن کانادا، در سال 1380 نشان داده که دینداری و احساس رواندرستی با هم رابطه مستقیمی دارند. سرگلزایی، محقق دیگر ایرانی است که در همان سال تحقیق دیگری را گزارش کرد که نشان میداد هر چه زمان فعالیتهای مذهبی بیشتر باشد، میزان افسردگی، استرس و همچنین سوءمصرف مواد کمتر می شود. دیگری را هم آقای دکتر بوالهری و همکارانشان در سال 79 در انستیتو روانپزشکی تهران انجام دادهاند؛ به این ترتیب که پرسشنامهای را برای ارزیابی میزان توکل افراد طراحی کردند. مقایسه نتایجی که افراد در این پرسشنامهها به دست آوردهاند با نتایج حاصل از پرسشنامه استرس نشان داده است که هرچه توکل فرد بیشتر باشد، استرس او کمتر است. نتایج مشابهی هم در زمینه بروز رفتارهای پرخطر و ناسالم به دست آمده. به عنوان مثال، در بررسی 138 پژوهش، مشخص شده است 90 درصد نتایج این پژوهشها به صراحت نشان میدهند که افراد مذهبی، کمتر سیگار میکشند، کمتر الکل مصرف میکنند و رفتارهای پرخطر جنسی کمتری داشتهاند. ? چند سؤال به نظر میرسد درباره تاثیر دین و معنویت بر مسائل مربوط به بهداشت، سلامت و پزشکی، ابهامات زیادی وجود دارد. این را، هم سخنرانیهای این نشست نشان میدهد و هم پرسش و پاسخهایی که در فواصل سخنرانیها جریان داشت. اینطور به نظر میرسد که اکثر صاحبنظران هنوز به درک واحدی از معنا و مفهوم معنویت و دین نرسیدهاند. آنها نمیدانند که باید تاثیر معنویت را بر بیماران بررسی کنند یا پزشکانی که قرار است این بیماران را معاینه و درمان کنند. ضمن این که علیرغم تاکید اغلب کارشناسانی که در این همایش حضور داشتند، خطر نگاه ابزارگرایانه به مسائل معنوی و دینی، صرفاً برای درمان بهتر بیماری و نه به خاطر اصل آنها، به شدت وجود دارد. با وجود تمام این ابهامات که در مرحله تعاریف و اصول دیده میشود، در مرحله کاربرد هم با مشکلات مهمی مواجهیم و آن این که نتایج حاصل از مطالعات کاربردی هنوز به طور کامل قابلتوجیه نیستند. هنوز نمیتوان به درستی در مورد چگونگی تاثیرگذاری عامل مذهب روی سلامت و بیماری افراد توضیح مشخصی ارائه داد. بسیاری از عوامل هستند که همزمان و همراه با زندگی مذهبی در زندگی فرد وارد میشوند که ممکن است این تاثیر مثبت مذهب، مربوط به این عوامل باشد. به عنوان مثال، ممکن است این تاثیر مذهب به دلایل سیستمهای حمایتی باشد که در جامعه مذهبی و بین افراد معتقد وجود دارد و آنها را به همدیگر پیوند میزند. ممکن است اصولاً افرادی به طرف مذهب و اعتقادات معنوی بروند که شخصیتهای خاصی دارند؛ مثلا آرامترند یا متعادلترند. همین شخصیت ممکن است به آنها کمک کند تا استرس یا رفتارهای ناسالم کمتری داشته باشند. ممکن است مذهب ارزیابیهای شناختی فرد را از محیط اطرافش تغییر دهد و این نوع نگاه تازه به زندگی باعث شود تا او بتواند سالمتر زندگی کند و بهتر با شرایط کنار بیاید و بنابراین کمتر بیمار شود. همه اینها سؤالاتی است که پژوهشهای تازهای برای پاسخ به آنها مورد نیاز است. روزنامه همشهری
نکاتی در مورد تربیت کودکان
برگرفته از : انتشارات تیمورزاده
برای کودک، "مادر" همه چیز است. او مرکز دنیاست. به همین دلیل به طور کلی فرستادن کودک قبل از 3سالگی به مهد کودک کار دلخواهی نیست. زیرا او از نظر عاطفی آمادگی پیدانکرده است ولی زمانی که مادر مجبور است فعالیت خارج از خانه داشته باشد، دیگر چارهای وجود ندارد. ولی به هر حال واقعیت این است که بایستی از فرستادن کودکان به مهد کودک قبل از 3سالگی خودداری نمود. کودک سه ساله برای رفتن به مهد کودک و جداشدن از مادر با تردیدهای زیادی رو به رو میشود. او حاضر نیست به سادگی امنیت خانه و مراقبت مادر را با محل دیگری عوض کند. اگر کودک در روزهای اول ورود به مهد کودک عکسالعملهای منفی از خود نشان دهد به این دلیل است که " دلهره جدایی از مادر" بر او حاکم میشود تا زمانی که نوزاد هنوز قادر نیست راه برود، مسأله انظباط مطرح نمیشود ولی به مجرد راه افتادن کودک، مشکل حرف شنوی و اطاعت آشکار میشود. روشهای مختلف انظباط عبارتند از: -1روش مهار کردن و انطباق دادن محیط اطراف با نیازهای کودک -2سرگرم کردن و منحرف نمودن توجه کودک از اشیاء خطرناک -3تشویق کردن، جایزه و پاداش دادن
روشهای درمانی اوتیسم
روش اِی بی اِی Applied Behavior Analysis
بسیاری از روشهای درمانی کودکان اُتیستیک بر پایه اصول این روش تهیه شده اند. اصل مهم این روش این است که رفتارهائی که مورد تشویق قرار بگیرند احتمال تکرار و افزایش خواهند داشت و رفتارهائی که مورد توجه قرار نگیرند احتمال حذف شدن آنها وجود دارد .اگر چه اِی بی اِی یک تئوری می باشد ولی بسیاری از مردم از این اصطلاح برای روشهائی که با این اصل کار می کنند استفاده می کنند . دو روش مهمی که بر پایه این اصل وجود دارند روش آموزش جزء به جزء و لوواس می باشند ....
اگر چه علت اصلی اوتیسم کاملاً شناخته شده نیست اما مطالعات و تحقیقات زیادی در این زمینه صورت گرفته است. در یکی از آخرین تحقیقات به عمل آمده توسط موسسه جان هاپکینز ، محققان به منشا دیگری رسیده اند.هر چند برخی از این مطالعات و تحقیقات تا کید زیادی بر منشا زیست شناسی و عصب شناختی در مغز دارد.
تحقیقات موسسه کودکان جان هاپکینز نشان میدهد؛ در برخی از مادرانی که کودکشان مبتلا به اوتیسم است ،پادتنها تولید شده در بدن مادر بر بافت مغز طی دوران جنینی تاثیر گذاشته و موجب ایجاد تغییراتی میشود که منجر به اوتیسم میگردد.
این تحقیقات نشان میدهد ، سیستم ایمنی بدن مادر در این زمینه ممکن است نقش فعال داشته باشد در عین حال عوامل دیگر زمینه را مستعد کرده باشند. جهت اطلاعات بیشتر به این آدرس مراجعه کنید.
به هر حال ، چندین نظریه درباره اُتیسم مطرح شده که تاکنون هیچ کدام به طور دقیق ثابت نشده است.
گفتار انسان را از سایر موجودات متفاوت می کند. به راستی تا به حال فکر کردهاید که اگر صدا نبود و شما قادر به تولید اصوات نبودید چگونه میتوانستید فکر کنید؟
گفتار، مکانیسم خاصی دارد، منشا تولید صدا در بدن انسان حنجره است. حنجره (Larynx) بخشی از دستگاه تنفسی است که در جلوی گردن و پایین زبان قرار دارد و متشکل از چندین غضروف است که در تنفس، تکلم و بلع نقش مهمی را ایفا میکند. موثرترین قسمت حنجره که در تولید صدا نقش دارد، تارهای صوتی است که کوچکترین تار عضلانی بدن نیز به حساب می آیند ، این تارها توسط پوشش مخاطی پیچیده ای محافظت می شوند.
در این انیمیشن مکانیسم تولید صحیح! صدا در حنجره به صورت ساده و شماتیک نمایش داده میشود(لطفا به منوهای راهنما در هر تصویر توجه کنید)
برای دیدن این انیمیشن به این آدرس مراجعه کنید.
اتابک وثوقی، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی فارس افزود: مداحان، خوانندگان و تمام کسانی که از صوتشان استفاده حرفهای میکنند در صورتی که اصول بهداشت تغذیه حرفهای، بهداشت روان و بهداشت صوتی را رعایت نکنند دچار انواع اختلالهای صوتی میشوند که گاه جبران آنها بسیار سخت و طولانی است. وی همچنین گفت: 700 هزار نفر در ایران دچار انواع اختلالهای صوتی هستند. وثوقی اضافه کرد: اختلالهای صوتی معمولاً یا بدن زاد است یا روان زاد، که اختلال در عملکرد تارهای صوتی و حنجره از جمله مهمترین اختلالهای صوتی بدن زاد است که با رعایت اصول بهداشتی میتوان از آنها جلوگیری کرد. درباره بهداشت روان باید روانشناسان و روانپزشکان اظهارنظر کنند اما در اینباره میتوان گفت مداحان، خوانندگان و مجریها از خواندن و سخنرانی در محیط های پر استرس و شلوغ بپرهیزند. وی افزود: از نظر بهداشت تغذیه توصیههای زیادی وجود دارد از جمله اینکه این افراد باید از خوردن چاشنیها، ادویهها، غذاهای خیلی گرم و خیلی سرد، غذهای پر چرب و سرخ کردنی، خامه، سرشیر، شیر پر چرب، قهوه و شکلات بپرهیزند و حتماً 5/1 ساعت قبل از خواب غذا بخورند. وثوقی افزود: خوانندگان و مداحان باید از دوش آبگرم در هوای سرد اجتناب کنند و حتماً در هنگام خواب باید بالش خود را طوری قرار دهند که سر در زاویه 45 درجه قرار گیرد، همچنین این افراد باید از بلند کردن و حمل اجسام سنگین بپرهیزند و اجازه ندهند به تارهای صوتی و عضلات ریز آن فشار وارد شود در غیر این صورت ممکن است دچار آسیبهایی شوند که تا پایان عمر نیز جبرانپذیر نباشد. رئیس انجمن گفتار درمانی ایران گفت: اختلالهای صوتی از یک گرفتگی ساده صدا شروع میشود و تا بیماری افونیا که حالتی است که اصلاً صدای فرد بیرون نمیآید گسترش مییابد، در این صورت فرد باید تحت درمانهای حرفهای در آزمایشگاههای خاص قرار گیرند و ممکن است هرگز به حالت قبل برنگردد. وی افزود: مجریان، مداحان و خوانندگان هرگز نباید در محیط های شلوغ، آغشته به دود سیگار فعالیت کنند و حتماً باید از میکروفن و بلندگو استفاده کنند. رئیس انجمن گفتار درمانی ایران اضافه کرد: پاک کردن گلو توسط مداحان و خوانندگان به صورت سرفه کوتاه ممکن است تا حدی صدای آنها را تیز و باز کند اما چون یک سوم تارهای صوتی را به هم میکوبد، مشکلات و عوارض بعدی را به دنبال دارد، در عوض این افراد باید از آب درمانی و خوردن آب ولرم در هنگام کار یا غیر از آن استفاده کنند و این یکی از بهترین توصیههایی است که از نظر تخصصی میتوان به این افراد داشت. وی گفت: افرادی که دچار مشکلات صوتی در گلو و حنجره میشوند باید به متخصص گوش و حلق و بینی مراجعه کنند، پزشک متخصص در صورت لزوم از دارو درمانی استفاده میکند یا فرد را به متخصص گفتار درمانی ارجاع میدهد. وثوقی افزود: بر اساس آمارهای موجود حدود 700 هزار نفر در کشور به انواع اختلالهای صوتی گرفتارند که اغلب آنها هرگز برای درمان به پزشک و متخصص گفتار درمانی مراجعه نمیکنند. بیشتر افرادی که مراجعه میکنند از گرفتگی و خشونت صدا شکایت دارند و مشکلاتی که در ناحیه گلو و تارهای صوتی آنها به وجود میآید اگر به موقع درمان نشود عوارض شدیدی به دنبال دارد. وی اضافه کرد: اکثر مداحان و خوانندگان از اصول بهداشتی حرفهای خود مطلع نیستند و به صورت سنتی یکسری اصول را رعایت میکنند. مانند اینکه مثلاً شیر را با جعفری بجوشانند و بخورند یا شربت چهارتخم برایشان مؤثر است که ممکن است به صورت تجربی این کارها نیز تا حدی مؤثر باشند. رئیس انجمن گفتار درمانی گفت: در زمان حاضر یک هزار و 331 نفر متخصص گفتار درمانی در کشور داریم در حالی که با توجه به استانداردهای تعریف شده به حدود 46 هزار گفتار درمانگر در کشور نیاز داریم، در زمان حاضر 444 دانشجوی این رشته در دانشگاههای مختلف کشور مشغول تحصیلند و هر سال حدود 100 نفر دانشجوی جدید نیز وارد این رشته میشوند.
بله تعجب نکنید، دانشمندان در روشی نوین دریافتهاند که بااستفاده از اسبها میتوان به درمان برخی از اختلالات رفتاری پرداخت.
شیوه درمانی جدید میگوید : سوار شدن بر اسب نه تنها لذت بخش است بلکه میتواند به آموختن مهارت های ارتباطی و نیز به افرادی با ناتوانیهای جسمانی و یا روانی کمک کند.
در خبری که خبرگزاری فرانسه مخابره کرده است، سن ژان دوگار به نقل از لیندا کوهانف ، پیشگام این فکر مینویسد اسبها احساساتی را که انسانها میخواهند پنهان کنند، بازتاب میدهند.
کوهانف که مرکز اپونا را در آریزونای آمریکا اداره میکند میگوید: اسب ها مهارتهای مربوط به برقراری ارتباط را به انسانها میآموزند.
برای اطلاع بیشتربه خبر ، خبرگزاری ایرنا مراجعه کنید.
اثر آموزش موسیقی بر تواناییهای هوشی خردسالان
هدف: در این مطالعه، تأثیر آموزش موسیقی در افزایش تواناییهای شناختی کودکان بررسی شده است. روش: 30 کودک پنج و شش ساله که در ترم اول کلاسهای موسیقی کودک در آموزشگاههای موسیقی درجه یک و دو شهر تهران شرکت میکردند، با 30 کودک گروه گواه (از مهد کودک) مقایسه شدند. گروه گواه از نظر سن، جنس، میزان تحصیلات مادر و سطح درآمد خانواده با گروه آزمایشی همسانسازی شد. در ابتدا، همه کودکان تحت آزمون هوش استنفورد – بینه قرار گرفتند و سپس کودکان گروه آزمایشی به مدت سه ماه و هر هفته یک بار در کلاسهای موسیقی کودکان شرکت داده شدند. پس از سه ماه از هم? کودکان پس آزمون گرفته شد. یافتهها: تحلیل نتایج نشان داد که گروه آزمایشی از نظر میزان افزایش توانایی استدلال عمومی (که با معیار ضریب هوشی و با نمر? کل آزمون هوش استنفورد-بینه سنجیده شد) با گروه گواه تفاوت معنیداری دارد. در ارزیابی خرده آزمونها نیز مشاهده شد که آموزش موسیقی سبب افزایش توانایی استدلال کلامی و تقویت حافظ? کوتاه مدت کودکان گردیده است، ولی درمورد توانایی استدلال دیداری/ انتزاعی، با وجود افزایش میانگین نمرههای خام هر دو گروه در پس آزمون (نسبت به پیش آزمون)، در میزان تغییرات دو گروه تفاوت معنیداری دیده نشد. نتیجهگیری: از این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که آموزش موسیقی ممکن است در رشد برخی تواناییهای شناختی کودکان مؤثر باشد.
نقل از فصلنامه تازه های علوم شناختی